۹/۲۲/۱۳۸۳

زورم که به شما رسيده


امروز در سايت دانشجويی می خواندم که عده ای به تجزيه و تحليل واقعه ای پرداخته اند که در ميتينگ دانشجويان و خاتمی در دانشگاه تهران رخ داد.
البته نظرات مختلف بود:‌عده ای می گفتند که تنها ده دوازده نفر بودند که شلوغ می کردند که اينهاهم در حقيقت دانشجو نبوده اند و در لباس دانشجو در جلسه حضور پيدا کرده بودند. البته می شود گفت که ملا و آخوند و طلبه لباس دارد؛ ولی فکر نکنم بشود گفت که دانشجو لباس دارد. عده ای ديگر هم می گفتند که چنين رفتاری در شأن دانشجو نيست و دانشگاه محل درس و گفت و شنود و بحث و تحليل است.
حالا نمی دانم نظر خود آقای خاتمی چيست. از قرار معلوم ايشان در بخشی از اين جلسه از کوره در می رود و می گويد کاری نکنيد که بگم بيرونتان کنند. که اين قدرت رياست جمهوری را نشان می دهد. ايشان که نتوانست جلوی صدها بی عدالتی و زورگويی سيستم جمهوری اسلامی را بگيرد، حالا زورش به يک عده دانشجوی بيگناه رسيده و قد علم می کند که فکر می کنيد که با کی طرفيد؟ من رئيس جمهور جمهوری اسلامی و شخص دوم اين مملکتم. درست است که هيچ قدرت سياسی و نظامی و قانونی ندارم، درست است که نتوانستم دو لايحه ای که قدرت های قانونی رئيس جمهور را تثبيت می کرد را از سد شورای نگهبان بگذرانم، درست است که نتوانستم يک انتخابات مشروع راه بياندازم، درست است که در مقابل هر مانعی کوتاه آمدم و صبر ايوب کردم، درست است که از سيستم نامشروع ولايت فقيه طرفداری کردم و صدايم در نيامد... ولی زورم که به شما رسيده و می دم بيرونتان کنند
.


نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی
:رأی بدهيد Balatarin

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]

تنها با ذكر كامل منبع ، استفاده از مطالب وبلاگ آزاد است ©