۱۰/۰۹/۱۳۸۸

شاهنشاها سپاس

عکس های تظاهرات امروز که دولت راه انداخته بود را که تماشا می کردم به یاد زمان بچگی افتادم.

یادم می آید که همین چند سال به انقلاب مانده بود. شاه در اوج قدرت بود و خدا را هم بنده نبود. البته قدرت پوشالی. قدرت به خیال خودش ارتش شاهنشاهی و پول هایی که از درآمد نفت به خزانه اش سرازیر شده بود.

یک روز که از سفر خارجی بر می گشت مردم را جمع کرده بودند و تمام مسیر از مهرآباد تا استادیوم آزادی (که در آن زمان اسمش آریامهر بود) را از بچه و بزرگ و پیر و جوان پر کرده بودند. تمام استادیوم هم پر از جمعیت بود. همه را هم بهشان یاد داده بودند که بگویند «شاهنشاها سپاس!»(که مردم مسخره می کردند «شاهنشاها سه پارس!») شاه هم با آن قیافه ماتم گرفته اش در اتومبیل رو باز می رفت و برای ملتش دست تکان می داد. ما هم جلوی تلویزیون هاج و واج نشسته بودیم که مگر چه شده که بایستی از شاهنشاهمان سپاسگذار باشیم.

جمع کردن خیل عظیم برای حاکمیت همیشه راحت بوده چون با هزار برنامه ریزی و پاداش و غیره می توانند جماعتی را جمع کنند. شاه هم با جمع کردن این خیل عظیم می خواست به خودش و جهانیان بقبولاند که محبوب مردم است. این کاریست که حکومت فعلی هم می کند. از سوی دیگر خیل عظیمی را که همین سه روز پیش در خیابان ها مورد هجوم عمال رژیم بودند را نادیده می گیرند. انگار اصلاّ وجود خارجی ندارند. انگار در این سرزمین زاده نشده اند و حق آب و خاک ندارند.

و یک آخوند نفهم هم پیدا می کنند که به آنها «بزغاله و گوساله» خطاب کند تا حساب کارشان دستشان بیاید. حالا در این میان کدام گروه به «بزغاله و گوساله» بیشتر شباهت دارد؟

:رأی بدهيد Balatarin

۱۰/۰۲/۱۳۸۸

امام یا مباشر خدا؟



نقل از بالاترین

پیام امام خامنه ای در مورد فوت آیت الله منتظری:

«...در اواخر دوران حیات مبارك امام راحل امتحانی دشوار و خطیر، پیش آمد كه از خداوند متعال میخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خویش بپوشاند و ابتلائات دنیوی را كفاره‌ی آن قرار دهد.»

این طور که به نظر می رسد مقام ایشان دیگر از مرحله امامت و نبوت هم گذشته چون دارند برای خدا هم تعیین تکلیف می کنند و از خدا می خواهند که یک بنده را مورد مغفرت و رحمت قرار دهد. حالا آمدیم خداوند اینکار را نکرد و خواست کار دیگری بکند. یا اصلاً آمدیم خداوند با منطق این آقایان مخالف بود و معتقد بود که منتظری «امتحان» را در حقیقت قبول شده است. چون آن امام راحل هم از دیدگاه فقهی جایزالخطا بود. حتی پیغمبر و معصومین هم جایزالخطا هستند. حالا آمدیم که خداوند با این تعبیر امام خامنه ای موافق نبود. آنوقت بایستی چه کرد؟ آیا بسیجی ها و لباس شخصی ها را به درگاه خداوند گسیل خواهند کرد تا شیشه ها و در و پنجره بیت خداوند را بشکنند و شعار بدهند.

این موضوع ارتقای مقام مرا به یاد زمان شاه می اندازد. در آن زمان ها هم یک ارتشبد آریانایی بود که برای چاپلوسی به شاه «خدایگان» خطاب می کرد که تا آنجاییکه یادم می آید بعدها رژیم زیر آبش را کشید و از مملکت متواری شد. البته ملت در آن زمان ها به این چاپلوسی ها و خودشیرینی ها عادت داشتند. آن دستمال ابریشمی به دست ها هم شاه را تا مرحله خدایی بالا بردند که دیدیم آخر و عاقبت او چه شد. حالا بایستی منتظر آخر و عاقبت امام خامنه ای هم بنشینیم.


بهرحال این ترفیع درجه را به ملت همیشه در صحنه تبریک می گویم.


:رأی بدهيد Balatarin

۹/۲۷/۱۳۸۸

رابطه مولا خامنه ای و مسئله تبرج

یکی از شرکت کنندگان در راهپیمایی اعتراض آمیز به هتک حرمت امام خمینی

لینک از بالاترین.

«ای قومی که متبرج شده اید به مولا خامنه ای ایمن بیاورید تا رستگار شوید»


عکس این خانم با آن چکمه هایی که بر روی شلوار جین چسبان پوشیده نزدیک بود که موجب «تبرج» شود که ناگهان چشمانم به قیافه عبوس «مولا»م افتاد و بحمدالله «تبرج» رفع شد.

در همین رابطه: این چکمه ها برای راه رفتن نیستند



:رأی بدهيد Balatarin

۹/۱۹/۱۳۸۸

بالاخره از خواب خرگوشی بیدار شدیم؟

قرار است همه مان چادر و چارقد به سر کنیم. قرار است برای همبستگی با آن زندانی که به اجبار به سرش چارقد کرده اند همه مان زن نما شویم. می خواهیم اینطوری «مردانگی» خودمان را ثابت کنیم.


سالهای سال نظاره گر حاکمیت بودیم که با زور سر خواهرانمان چارقد می کرد و صدایمان در نمی آمد. سال های سال دیدیم که به بهانه های مختلف آنها را به خفت و خواری کشیدند، چون چند تار مویشان از زیر روسری بیرون آمده بود. سال های سال دیدیم که جیغشان و اشکشان درآمد و با خونسردی رد شدیم ویا اگر خیلی «جنتلمن» بودیم زیر لب غرولند کردیم.


ولی حالا چه شده؟ به یکی از همجنس هایمان توهین شده. به او لباس زنانه پوشانده اند و او را تحقیر کرده اند. پس یکهو از خواب خرگوشی بیدار شدیم. تازه فهمیدیم که حاکمیت با این حجاب اجباری اش زن هایمان را چگونه تحقیر می کرده. تازه دستگیرمان شد که ججاب اجباری سمبل تحقیر است. یکهو همه مان چارقد به سر شده ایم. فردا اگر قهرمان چارقد به سرمان را از زندان آزاد کنند، دوباره به خواب خرگوشی مان فرو خواهیم رفت.


سوال اینست که این سی سال کجا بودیم؟ ولی این خود حکایت مردسالاری جامعه ماست که با این اقدام نمادین فراموش نمی شود.


لینک در بالاترین


:رأی بدهيد Balatarin

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]

تنها با ذكر كامل منبع ، استفاده از مطالب وبلاگ آزاد است ©