آن روزها يک نوع فيلم خاص مورد توجه طبقه کم درآمد جامعه بود. همان هايی که شب های جمعه به کافه های لاله زار می رفتند و تا دير وقت عرق می خوردند. قهرمان فيلم يک جاهل کلاه مخملی بود که سلاحش دستمال يزدی و سبيل جاهلی اش بود. خواهر قهرمان فيلم يک دختر طناز جوان بود که زير چادر نمازش مينی ژوپ می پوشيد و جوان های محله را از راه به در می کرد. هم و غم قهرمان فيلم، ناموس خواهر و مادرش بود و از اين ادا و اطوارهای خواهرش هيچوقت راضی نبود.چشم هايش به زمين بود و استغفرالله می فرستاد.خواهر بزرگسالش را به صورت کودکی می ديد که به حمايت او نياز داشت.
اين نقشی است که جامعه مرد سالار برای مردها تعيين کرده است که از ناموسشان که همان زنان ناقص العقل باشند دفاع کنند.
سردار رادان کمپين جديدی را برای مبارزه با ناهنجاری های اجتماعی شروع کرده. هدف اين کمپين جديد مقابله با آن گروه از ناهنجاری های اجتماعی است که موجب «تبرج» می شود.
خود سردار رادان (بخوانيد آيت الله رادان) برای کسانی مثل بنده که اين لغت را به عمرشان نشنيده بودند توضيح می دهد:
به عبارت ساده تر پوتين روی شلوار موجب حشری شدن مردها می شود.
البته روش های ساده تری هم برای جلوگيری از اين ناهنجاری اجتماعی وجود دارد. می توان از نوع پوشاکی استفاده کرد که در زمان حکمرانی طالبان در افغانستان مد روز بود و هم امروز هم خيلی از زنان افغان از آن بهره می برند. اين نوع پوشاک که «برقع» ناميده می شود از سرتا به پای زن را پوشانده و امکان هرگونه تبرج را به حداقل می رساند.
خاصيت ديگر چنين پوشاکی اينست کهزنان را به موجوداتی نامرئی مبدل می کند که در پس زمينه جامعه در حرکت اند و هيچکسی با آنها کاری ندارد. در حقيقت ديگر جزﺀ جامعه محسوب نمی شوند.
شايد هم سردار رادان بعد از مشاهده اين ويدئو به فکر افتاده که چکمه مظهر تبرج است:
"one of these days these boots are gonna walk all over you.."
سردار رادان می خواهد آن بخش از جامعه ايرانی را دلخوش کند که فکر می کنند انقلاب به بيراهه رفته و از اهداف اسلامی اش به دور افتاده است. که بعله هنوز کسانی مثل سردار رادان هستند که به فکر ناموس خواهر و مادرانشان هستند.
موضوع اين نيست که «ديگر شورش را در آورده اند.» هدفشان از همان روزی که حجاب را اجباری کردند اين بود که تا حد برقع پيش بروند. هنوز هم همان هدف را دارند، فقط جامعه چنين چيزی را قبول نمی کند.