۱۱/۲۱/۱۳۸۳
يک «پيروزی» ديگر برای دموکراسی؟
بالاخره دموکراسی به عربستان هم رسيد. قرار است در عربستان انتخابات انجمن های شهر باشد. تا اينجايش خوب است و به انسان اميدواری می دهد که شايد در آنچه بوش و همدستانش می گويند حقيقتی نهفته باشد و «تسونامی» دموکراسی بالاخره به زادگاه اسلام هم رسيده. تا اينکه وارد جزييات می شويم و می بينيم که طبق معمول هميشگی جريانات با آنچه در ظاهر بنظر می آيند تفاوت دارند.
رژيم عربستان سعودی در ظرف هزارسال گذشته تغيير چندانی نکرده. هنوز هم خاندان ابن سعود کنترل مطلق را بر روی سرمايه و اقتصاد کشور در دست دارند. هنوز هم «ريش سفيدهای» مملکت دور هم گرد آمده و در باره مسائل مملکتی تعمق می کنند و تصميم می گيرند که چه بکنند. دست آخر خاندان سعود قدرت وتو دارند و هيچ قانونی بمورد اجرا گذاشته نمی شوند مگر اينکه به تصويب آنها رسيده باشد. پس با چنين سابقه ای، هر نوع انتخاباتی، حتی اگر در سطح محلی باشد، گامی مثبت است.
از سوی ديگر با حقايق جالبی بر خورد می کنيم. در حدود بيست و پنج درصد جمعيت عربستان را غيرشهروندان تشکيل می دهند . اين اشخاص که بيشتر عمرشان را در عربستان زندگی کرده اند، از شرکت کردن در انتخابات محرومند. از هفتاد و پنج درصد باقی مانده، نيمی تنها بخاطر جنسيتشان حق رائ ندارند و از هرآنچه باقی می ماند، نيمی از کرسی ها انتصابی هستند. پس اگر تمام اين ارقام را با هم جمع ببنديم. می بينيم که در حدود کمتر از بيست درصد جمعيت برای رأی دادن حائز شرايطند.
موضوع ديگر اينکه حتی آنهايی که دست آخر انتخاب می شوند و به شوراهای شهر راه می يابند، حق بحث و گفتگو در مورد مسائل سياسی و اجتماعی جامعه شان را ندارند و وظايفشان محدود به جاده سازی، سيستم فاضلاب، نوردهی خيابان ها و غيره می شود. پس هر خطر احتمالی برای کوچکترين تهديد به سيستم قرون وسطايی ابن سعود برطرف شده و چون در عربستان تشکيل احزاب ممنوع است، اين اشخاص بطور شخصی در انتخابات شرکت کرده و از سرمايه شخصی خود برای تبليغات و غيره بهره می گيرند.
بی شک بوش اين انتخابات را گامی بلند در راه دموکراتيزه شدن عربستان می داند، چون صلاحش در آن است. در مقابل آن، ايران را پايگاه استبداد قلمداد می کند، با اينکه از زمان انقلاب به اين سو بغير از انتخابات مجلس و رئيس جمهوری و غيره، تا کنون دوبار انتخابات شورای شهر برگزار شده که آنهم بدون دخالت مستقيم شورای نگهبان بوده است. البته بقول فرنگی ها اين نکات فقط «جزييات فنی» است.
با توجه به آنچه ذکر شد و با همه موانع و محدوديت ها نمی توان آنچه که در عربستان رخ می دهد را گامی بلند در راه دموکراسی قلمداد کرد. چون اگر گام اول چنين نيمه کاره و کج نهاده شود، پس گام دوم به چه صورت خواهد بود و چه مدت برای برداشتن آن بايستی منتظر شد. اين باصطلاح انتخابات تنها برای آرام کردن اذهان عمومی در داخل و خارج از مملکت برگزار می شود. چون مملکتی که نام سعود را بر آن نهاده اند، ملک شخصی ابن سعود است و به کسی حتی اجازه فضولی در گرداندن ملک شخصی شان را نمی دهند. همه مردم رعايای ابن سعودند که بايستی از سخاوت اين دودمان بسی سپاسگزار و خرسند باشند.
حال چه شد که در اين باره نوشتم. عده ای از دوستان بر اين عقيده اند که انتخابات عراق همچون يک «تسونامی» پر قدرت همه منطقه را در بر خواهد گرفت و امواج سهمگين آن حکومت های جبار را در هم می کوبد. می توان تصور کرد که کشوری مانند عربستان، با آن سيستم حکومتی قرون وسطايی اش، بايستی يکی از اولين کشورهايی باشد که با امواج سهمگين اين تسونامی مواجه می شود. با اين همه بنظر می رسد هنگاميکه اين طوفان مهيب به شبه جزيره عربستان می رسد، به نسيمی ملايم مبدل می شود که آن هم زودگذر است و تغييری عمده در اوضاع جوی عربستان سعودی بوجود نمی آورد. حتی اگر به وجود چنين تسونامی عقيده داشته باشيم، حکام سعودی سدی عظيم در مقابل امواج آن ساخته اند که همان دوستی ديرينه شان با خاندان بوش است. آنها بيدی نيستند که از اين بادها بلرزند.
بيشتر بخوانيد: به بهانه نوشته ای از مسعود بهنود
درهمين رابطه: انتخابات عراق تسونامی منطقه
اشتراک در پستها [Atom]