۶/۱۴/۱۳۸۵

ديروز که مانند روبات از ميان پيکرهای بی خانمانی که در گوشه و کنار خيابان های شهرمان ريخته بودند می گذشتم، به مناجات خداوند سکولار نشستم. برای انجام اين منظور به بزرگترين بانک شهر رفتم، در مقابل آن بنای عظيم زانو زده و زير لب زمزمه کردم:

بار خدايا، از نعمت هايت شکرگزاريم.

از اينکه به ما آزادی را ارزانی داشتی.

همان آزادی که موجب رهايی مان از زندگی معنوی شده.

همان آزادی که در پی اش دموکراسی آمده که موجب شده بتوانيم از کنار تبعيضات طبقاتی به راحتی گذر کنيم.

همان آزادی که موجب شده انسان نوی به وجود بيايد.

انسانی که فقط و فقط به فکر خويش است.

انسانی که تمام مظاهر معنويات را به کنار گذارده و به ماديات می انديشد.

با اينهمه در اعماق وجودش هنوز نشانه ای از معنويات وجود دارد.

با اينکه می داند در دنيای آزادی، معنويات خريداری ندارند.

پس بايد از شر آنها نيز رهايی پيدا کرد.

با اينهمه اين خلا را بايستی پر کرد.

پس به هزار جور فلسفه عجيب غريب شرقی رو می آورد، اعمال عجيب غريب می کند، يوگا می کند، کنفسيوس می خواند.

که شايد اين خلا پر شود.

ولی دست آخر به دنيای واقعی بر می گردد که همان دنيای آزادی باشد.

کسانی که به دنبال دين و معنويات هستند را با نگاه تمسخر می نگرد.

ولی ته دل به آنها قبطه می خورد چون می داند هدفی در زندگی دارند.

هدفی که شايد ارزشمند تر از اتومبيل آخرين سيستم و ويلای کنار آب باشد.

هدفی که با بهشت سکولار بر روی زمين که تلويزيون برايش خلق کرده مغايرت دارد.

به سراغ روانکاوش می رود چون فشار تبليغات بيش از آن است که بتواند تحمل کند.

با اينهمه آنقدر شستشوی مغزی شده که به ظواهر بيانديشد.


بار خدايا، در اعماق قلب انسان نوين جوانه دموکراسی را کاشته ای.

به او آموخته ای که هنگاميکه تبعيض طبقاتی را در جامعه می بينيد بی خيال شود.

شانه هايش را به بالا بياندازد.

به او قبولانده ای که اين بهايی است که بايستی برای آزادی پرداخت.

چون هرچه باشد، سيستم دموکراسی است، پس نمی تواند بد باشد.

دنيای قرن بيست و يکم، دنيای آزادی است.

و هر ملتی که به اين دنيای آزادی خو نگيرد، از بين رفتنی است.

پس زنده باد آزادی.


نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی
:رأی بدهيد Balatarin

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]

تنها با ذكر كامل منبع ، استفاده از مطالب وبلاگ آزاد است ©