۱۰/۰۵/۱۳۸۵
زنگ خطر به صدا در آمد
.هر کجای اين نوشته که دلتان می خواهد گيومه بگذاريد
قطع نامه سازمان ملل برعليه ايران صادر شد. اين قطع نامه در حالی صادر می شود که ماهيت صهيونيست به کشورهای همسايه حمله می کند، مردم را از خانه هايشان آواره می کند، زيربنای يک کشور بدبخت را از بين می برد و دست آخر بعد از اينکه همه چيز سوخت و همه چيز از بين رفت، جامعه جهانی، آنهم از روی بی ميلی قطع نامه ای صادر می کند که حتی اين کشتار فجيع را محکوم نمی کند. در عوض کسانی را محکوم می کند که از خانه و کاشانه شان دفاع می کردند.
اين قطعنامه در حالی صادر می شود که نخست وزير رژيم صهيونيستی به طور صريح اعلام می کند که بمب اتم دارد و ايران را به استفاده از آن تهديد می کند.
هر کس که متن اين قطع نامه را خوانده به وضوح می داند که اين قطع نامه هيچگونه خطر اقتصادی برای ايران ندارد. ايرانی که برای بيست و هفت سال تحت تحريم بزرگترين قدرت اقتصادی دنيا بوده و اموالش ضبط شده، از اين نوع قطع نامه ها نمی هراسد.
خطر بزرگ تر چنين قطع نامه هايی که به تصويب جامعه جهانی هم رسيده سياسی است.
اکنون رژيم صهيونيستی به خود اختيار می دهد که به ايران حمله کند. گذشته نشان داده که اين رژيم مصنوعی تابع هيچ قانون و منطقی نيست، همانگونه که برای اسارت دو سربازش به لبنان حمله کرد. در اين ميان واکنش ايران همانند واکنش دولت های ترسو و دست نشانده عرب نخواهد بود. واکنش ايران همانند حزب الله با چند موشکش هم نخواهد بود. واکنش ايران به مراتب سهمگين تر خواهد بود.
شايد چنين جنگی رژيم صهيونيستی را از کره خاکی محو کند. ولی در عين حال تمام منطقه (و شايد همه کره خاکی) را به خاک و خون خواهد کشانيد.
رژيم صهيونيستی که کل موجوديت خود را در خطر می بيند به هر وسيله ای متوصل می شود که خودش را نجات دهد. آمريکا و دول غربی چنين ابزاری را در اختيار اين رژيم سهمگين قرار داده اند.
اشتراک در پستها [Atom]