عکس فوق را از « نشنال جيوگرافيک» کپی کردم.
نخير، زاغه های بمبئی و کلکته نيست.
همان جايی است که اينروزها تبليغاتش گوش و چشممان را کر و کور کرده.
همان جايی است که محل سرمايه گذاری و بازار عشق است.
همان دوبی است.
همان جايی است که می توانست ايران باشد.
اينجاست که کارگران زندگی می کنند. همان کارگرانی که آسمان خراش ها را می سازند. از هر هشت نفر ساکنين دوبی فقط يک نفر شهروند اين کشور است. ده ها هزار نفر از ساکنين دوبی که به کارهای ساختمانی و غيره مشغولند در اين زاغه ها زندگی می کنند. پنج دلار در روز کاسبی دارند و در شيفت های دوازده ساعته جان می کنند. آنهم در زير آفتاب سوزان. هرساله عده زيادی از آنها در حين عمليات ساختمانی تلف می شوند. بسياری از آنها که ديگر جانشان به لب رسيده می خواهند که به مملکت های خودشان برگردند ولی بايستی هزينه های سرسام آور دلالان انسان را بپردازند تا بتوانند از اين جهنم فرار کنند. طوق بردگی به گردنشان انداخته اند.
گويند که فرمانفرمايان مصری در پنج هزار سال پيش از بردگان برای احداث بناهای عظيمشان استفاده می کردند. اين بردگان را از کشورهای بيگانه به مصر می آوردند.
خيلی چيزها هنوز تغيير نکرده فقط اسمش عوض شده.
# ارسال توسط Mohammad - محمد : ۰۸:۴۷