۴/۲۰/۱۳۸۶
اين يک تهمت نيست – اين يک واقعيت است
«هر که از شما که گناهکار نيست سنگ اول را پرتاب کند»
روستای دورافتاده «آقچه کند» هرگز شاهد چنين جنب و جوشی نبوده. خانه کدخدا تنها خانه در قريه بود که تلفن داشت. اهالی بی صبرانه منتظر بودند که کدخدا از خانه اش خارج شود و بهشان بگويد که جريان از چه قرار است. ولی کدخدا هم بی خبر بود.
آيا آنهايی که از چپ و راست به سمت «شخص مرموز» سنگ پرتاب مي کنند و او را به سنگسار اينترنتی محکوم کرده اند خود بی گناهند؟ چرا رهبری وبلاگستان از چپ تا راست و از ارتجاعی تا به اصطلاح مترقی قيام کرده تا اين عنصر فاسد را محو کند؟ اشکال کار در اين است که خودشان هم اسرارمگو زياد دارند. بسياری از همين حاميان دموکراسی و آزادی بيان برای رهايی مزدوران از چنگال عدالت، پتيشن جمع می کنند، مقوله می نويسند و آن زمان که بايستی سکوت را بشکنند، خفه خون می گيرند. کسانی مدعی العموم شده اند و کوس حقوق بشر می زنند که چه در زمان ديکتاتوری و چه در زمان ج.ا. مصدر کار بودند و چه بسا خودشان موجب شدند که چنين موقعيتی به وجود آيد: بحران دموکراسی و حکومت قرون وسطايی که منجر به سنگسار و اعمال خشونت بار می شود. اين عده از صاحب منصبان ديروز و هوچی گران امروز درسشان را فوت آبند. سياه نشان دادن همه چيز کار ساده ايست: همانطوريکه هرروز در اين وبلاگستان فارسی انجام مي شود. ولی مطرح کردن نکات مثبت شهامت می خواهد که از قرار معلوم در فرهنگ وبلاگستانی (و ايرانی) جايی ندارد
من با نوع حملهاییکه به حسین درخشان میشه موافق نیستم. ولی کاش او هم به فعالان اجتماعی اینقدر گیر نمیداد. ما چقدر از دست غربیها حرس می خوریم که از جنایات خودشان حرف کم میزنند. بهتر است که خودمان چنین نکنیم. واقعا امریکا اگر میخواست به ایران حمله کنه به این جور بهانه ها نیاز نداره.
سلامت باشی
هایده
بعضی حرف هايی که حالا می زند را دو سال پيش خود من می زدم ولی کسی توجه نداشت. شايد بعدها در اين مورد بنويسم. با آنچه تو ميگويی هم موافقم، دارد همه را با خودش دشمن می کند و اميدوارم برای اينکار دليلی داشته باشد. عنوان وبلاگش را هم گذاشته «شوک الکتريکی حسين درخشان به مغزهای شما!» گاهی بايستی به مردم شوک وارد کرد تا بيدار شوند.
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی
اشتراک در پستها [Atom]