۶/۰۲/۱۳۸۶
قابل توجه کسانی که هنوز در رويای انقلاب مخملين هستند
دوستان، هم ميهنان، از اتاق های فکری تان بيرون آييد. چمدان ها را ببنديد، انگار دارد راه دموکراسی در ايران به همت ديک چينی و همفکران ايرانی (بخوانيد عزيزان) و نومحافظه کار هموار می شود. قرار است ايران هم به جرگه سه کشور دموکراتيک منطقه بپيوندد. از همان نوع دموکراسی که در عراق و افغانستان راه انداختند و در اسرائيل (بخوانيد آپارتايد) وجود دارد.
ديک چينی خيال دارد که دوباره دموکراسی را صادر کند. ولی اين دموکراسی صادراتی از نوع مخملين نيست. ديک چينی و يارانش حال و حوصله اين سوسول بازی ها را ندارند. آنها اهل عملند، حالا بهايش هرچند صد هزار نفر که می خواهد باشد. بايستی دراز مدت فکر کرد.
راوی خبر آورده که آمريکا به احتمال زياد در ظرف شش ماه آينده به ايران حمله می کند. ولی اين بار هدف اصلی از بين بردن تجهيزات اتمی ويا سلاح های کشتار جمعی نيست. اين حمله هدف بسيار مهم تری دارد. اين حمله می خواهد يک گروه تروريستی را از ميان بردارد که از قرار معلوم تنها مانع واقعی بر سر راه ايرانی دموکراتيک و منطقه ای عاری از سلاح های کشتار جمعی (به غير از اسرائيل) است. برای همين هم هست که چو انداخته اند نيروی انتظامی يک کشور مستقل در حقيقت يک گروه تروريستی است؛ گروه تروريستی که به فرماندگی شخص اول مملکت است.
البته اين موضوع که رهبر مملکت فرمانده اين گروه تروريستی است هم زياد اهميتی ندارد. اين مسائل جزئی هيچوقت جلوی آمريکا را نگرفته تا آزادی را به مردم آزادی نديدهی رنگين پوست ارزانی دارد.
حالا هم مدتهاست که فاکس نيوز دارد افکار عمومی آمريکايی را برای اين حمله آماده می کند. احتمالاً رسانه های ديگر آمريکايی هم از فاکس نيوز پيروی کرده و اوضاع را برای يک فاجعه ديگر در منطقه آماده خواهند کرد. چون برای اکثريت مردم آمريکا اين جنگ ها در سرزمين های دور دست مثل بازی کامپيوتری است بين قوای نيکی و پليدی . از همان نوع نبردهايی که در فيلم های هاليوودی می بينند.
۵/۲۲/۱۳۸۶
احمدی نژاد، رايش اتمی و مابقی قضايا
چندی پيش دوستی اين مقاله را برايم ارسال کرده بود. حالا ديدم روزآنلاين هم آنرا ترجمه کرده. برای آنهايی که حوصله خواندن تمام مقاله را ندارند، قسمت هايی از آن که به نظر من جالب بود را در زير می آورم:
ايکاش از هم ميهنان يهودی و مسيحی مان درس ميهن دوستی می آموختيم که با همه تبعيضی که در طول تاريخ برعليه شان احمال شده هنوز عرق وطن دوستی شان از خيلی از ما مسلمان زاده ها بيشتر است.
۵/۲۰/۱۳۸۶
دموکراسی از نوع ايرانی و ديکتاتوری اکثريت
يک سوپر در محله ايرانی های تورنتو موسوم به تهرانتو هست که تمام در و ديوار مغازه اش را مزين به پرچم ايران کرده که خود می توانست نشانی از غيرتمندی و ميهن دوستی صاحب مغازه باشد. ولی به جای استفاده از پرچم فعلی ايران که در تمام جهان به عنوان پرچم رسمی مملکت شناخته شده و در تمام مسابقات بين المللی در مقابل تيم ملی ايران حمل می شود، از پرچم شاهنشاهی استفاده کرده. در حقيقت اگر در تمام تهرانتو بگردی، نشانی از پرچم کنونی ايران پيدا نخواهی کرد.
در همين آمريکا اشخاصی وجود دارند مثل «اَن کولتر» که با چرنديات سوپرمحافظه کارانه و گفتار وقيح نان می خورد. با اينکه ليبرال ها دشمن خونی او هستند، ولی کسی سعی نمی کند صدايش را خاموش کند، چون اين مفهوم در فرهنگشان وجود ندارد. ولی متأسفانه رهبران اپوزيسيون ايرانی در خارج هيچگاه به اين نکته اساسی توجه نکرده اند. نخواسته اند دموکراسی واقعی را وارد فرهنگ ايرانی کنند. چون اَجندای خودشان را دارند.
بهرحال خاموشی موقت وبلاگ «سردبير: خودم» را به همه نيروهای دموکرات و آزاده ايرانی تبريک می گويم.
اشتراک در پستها [Atom]