۶/۲۴/۱۳۸۶

صداهای نه چندان خاموش

يک خانم مسن دانشگاهی را دستگير می کنند. مدتی را در زندان می گذراند. او را بازجويی می کنند. با اينکه اين خانم با انواع و اقسام اتاق های فکری مخالف نظام در آمريکا همکاری نزديک داشته، بعد از مدتی آزاد می شود و می گذارند از مملکت خارج شود. می گويد در زندان آزار جسمی و روانی نداشته که خيلی ها را در گروه های اپوزيسيون دمق می کند. می گويند اين ديگر چه نوع حبسی است که حتی شبها چراغ ها را خاموش می کنند؟ صد رحمت به «گوانتانامو بی»!

آن يکی خانم را در راه رفتن به کارآموزی که از طرف يک سازمان از نوع «براندازی نرم» برگزار می شده دستگير می کنند. دو سه شب را در زندان می گذراند. زرشک پلو می خورد و بعد آزاد می شود و از قرار معلوم حالا هم مملکت را ترک کرده.

آن يکی آقا را می گيرند که با «صندوق ملی برای دموکراسی» و چند سازمان ديگر همکاری داشته. در پی «انقلاب مخملين» بوده. چند صباحی را در زندان می گذراند. او را هم بازجويی می کنند ولی اذيت نمی کنند. بعد از چندی هم آزاد می شود و انگار فعلاً هم يواشکی از مملکت خارج شده.

آنروزها که صحبت از انقلاب مخملين و براندازی نرم و غيره می شد قدری به فکر می افتادم که نکند اين عزيزان که روزی شان را دولت آمريکا می رساند واقعاً برنامه ای داشته باشند. ولی حالا دارم به اين نتيجه می رسم که همه اين سروصداها برای گرفتن گرنت و بورسيه تحقيقاتی و غيره است. فکر کنم دولتمردان ايرانی هم به همين نتيجه رسيده اند. برای همين هم هست که مي گذارند اين عزيزان ايران را ترک کنند و به دنبال رزق و روزی شان بروند. البته طبق معمول همه داستان اين نيست. يک احساس خوب هم به آدم دست می دهد که فعال اجتماعی و عضو گروهی باشد.

همين عزيران طرفدار براندازی نرم قرار است در تورنتو جلسه ای داشته باشند. اسمش را هم گذاشته اند «صداهای خاموش» نمی دانم اين چه صدای خاموشی است که ما صبح تا شب بايد در همين رسانه بشنويم و دندان قروچه برويم. عزيزان دانشگاهی هم با اين «صداهای خاموش» همراه و همدل می شوند. آنها فقط صداهايی را خاموش می کنند که از سوی حاميان ج.ا. بلند شود...

جلسه از سوی بنگاه «گذار» وابسته به «خانه آزادی» برگزار می شود.

«خانه آزادی» سازمانی آمريکايی است که از اهداف امپرياليسم آمريکا در دنيا دفاع می کند. بسياری از نومحافظه کاران در اين سازمان عضويت داشته و خط سياسی آنرا تعيين می کنند. اين چيزی نيست که من از خودم در آورده باشم. خودتان می توانيد تحقيق کنيد و ببينيد. تعداد اين اتاق های فکری در آمريکا کم نيست.

بهرحال از قرار معلوم ج.ا. به اين نتيجه رسيده که اين عزيزان ول معطلند پس آنها را به حال خود رها کرده که هرچقدر می خواهند جلسه و سمپوزيوم و کنگره و غيره تشکيل دهند.

راستش را بخواهيد تا زمانيکه چنين گروه هايی در آمريکا و هلند و غيره فعاليت دارند و از طرف دولتشان بودجه می گيرند می توان فرض کرد که هنوز «براندازی سخت» در اجندای نومحافظه کاران نيست و نفس راحتی کشيد.

در همين رابطه: ايران از مهاجرت مخالفان استقبال مي کند


نظرات:
دقیقا درست فهمیدی!!! البته گروه اندکی هم هستند که دنبال بورسیه نیستند و شرافتشان را بیشتر از این می‌دانند که مردم بدبخت ایران را نردبان خودشان کنند. اما این هوچیگران که می‌بینی....ـ
 
دوست عزيز ولگرد، حق با تست. اين عزيزان بر دوش ملت بدبخت ايران نردبان گذاشته اند تا خودشان را در اين اتاق های فکری نومحافظه کاران جا دهند که رزق و روزی شان برسد. فقط کافيست به ليست همکاران «گذار» نگاه کنی. سر آدم سوت می کشد! اينها همه آدم های باهوش و تحصيلکرده ای هستند. همه شان هم می دانند که برنامه سازمان هايی مثل «خانه آزادی» چيست. با اينهمه حاضر می شوند که اسمشان در ليست همکاران چنين سازمانی گنجانده شود. بهانه اولشان هم اينست که در ج.ا. آزادی بيان نيست. بر منکرش لعنت. ولی آيا هرگز سعی کرده اند که ديالوگی برقرار کنند. آن خاتمی مادر مرده که همش حرف از «گفتگوی تمدن ها» می زد. آيا سعی کردند که از اين گفتگوی تمدن ها حمايت کنند ويا هی با نومحافظه کاران لاس خشکه زدند. حالاهم با امثال احمدی نژاد بسازند. اينها حتی اين نظام را به مشروعيت قبول ندارند که به گفتگو برسيم. يک مثال ساده: کدام مملکت در اين دنيا وجود دارد که دوتا پرچم داشته باشد؟ اينها هی آن پرچم شيروخورشيدشان را دور خودشان می پيچند که انگار آنچه در سی سال گذشته اتفاق افتاده فقط يک کابوس بوده و بزودی مملکت به جايگاه واقعی اش که همانا شکوه و جلال شاهنشاهی است باز خواهد گشت. يک خبر بد برايشان دارم. اين مملکت ديگر به ديکتاتوری برنخواهد گشت … مگر اينکه آمريکا پروژه «براندازی سخت» را به اجرا بگذارد.
در ضمن به قول فرنگی ها ولکام بک
 
ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی
:رأی بدهيد Balatarin

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]

تنها با ذكر كامل منبع ، استفاده از مطالب وبلاگ آزاد است ©