۳/۱۴/۱۳۸۸

مردی از جنس مردم ويا فقط به شکل و شمايل مردم؟


آقای احمدی نژاد چشم بسته غيب می گويد. می گويد که هاشمی و خانواده اش مافيای قدرت راه انداخته اند. می گويد که ميلياردها تومان دزدی کرده اند و غيره. پرونده سازی می کند. انگار ملت از اين موضوعات خبر ندارند. انگار سران قوم نمی دانند که در ج.ا. چه خبر است. اين حرف ها را هم در دقيقه نود می زند. زمانيکه احساس خطر کرده که شايد دارد انتخابات را می بازد. شايد مردم از گنده گويی هايش به ستوه آمده باشند. شايد «ابر قدرت شدن» و «مديريت جهانی» و حل مشکل هولوکاست نمی خواهند. شايد به دنبال آرامش باشند. به دنبال معيشت و زندگی خودشان باشند.

چهارسال پيش در اين دنيای مجازی وبلاگستان وضعيت بدی وجود داشت. عده زيادی می گفتند که بايستی انتخابات را تحريم کرد. عده ديگری هم می گفتند که بايستی برای جلوگيری از روی کار آمدن تندرو ها به معين بی بو و خاصيت و عصا قورت داده رأی داد. ما هم که خيال تحريم انتخابات نداشتيم به معين رأی داديم که انتخاب نشد و مردم احمدی نژاد را انتخاب کردند.

در تمام اين سالها هم تصور می کرديم که مردم انتخاب درست را کرده اند. همه گنده گويی ها و هاله نور و رابطه با امام زمان و خود بزرگ بينی هايش را ناديده می گرفتيم چون فکر می کرديم واقعاً دلش به حال مردم سوخته و میشود از اينگونه مسائل حاشيه ای گذر کردوقتي راجع به مردم فلسطين سخن می گفت واقعاً فکر می کرديم که از روی خلوص نيت صحبت می کند و نه اينکه بخشی از همين خود بزرگ بينی هايش باشد. وقتی ايران را به صورت ابر قدرت می ديد و به دنبال مديريت جهاني بود، دوباره می گفتيم که اشکالی ندارد. اين حرف ها را می زند که دل مردم را خوش کند. وقتی دروغ می گفت و يک کلاغ چهل کلاغ می کرد دوباره زير سبيلی در می کرديم. وقتيکه می گفت آزادی بيان و حقوق شهروندی و مسائل و مشکلات صنفی موضوعات حاشيه ايست، همينطور چون سعی می کرديم تصوير بزرگتر را ببينيم.


تا اينکه در مناظره اخير چهره واقعی خودش را نشان داد. نشان داد که برای قدرت می جنگد و همه آن شعارهايش که ملت ايران چنين کرده اند و چنان، شعار توخالی بود. همه اش حرف بود. حالا هم در دقيقه نود به نتايجی رسيده که همه ملت می دانند و می دانستند. در تمام اين چهار سال در کنار هاشمی نشست و با او خوش و بش کرد و حالا که می بيند ممکن است ببازد عکس همسر رقيبش را از جيب در می آورد و به او توهين می کند. هر زمان که به نفعش باشد و در مقابل خبرنگاران خارجی قرار می گيرد از جدايی قوای مجريه و قضاييه سخن می گويد ولی در طول مناظره تبديل به دادستان و قاضی و هيئت منصفه يکجا می شود.

حالا به فرض اينکه با اين هياهوها و سروصدا ها دوباره به رئيس جمهوری هم انتخاب شود، آيا دوباره فراموش می کند که هاشمی و دارو دسته اش چه کسانی هستند ويا اينکه بعد از انتخابات ريش نبودی هاشمی را می گيرد و در خيابان های شهر می گرداند؟ چطور همه اين آقايان در بيست و چهارسال گذشته خطا کار بودند به غير از مقام رهبری. اگر واقعاً جرأت داشت و می خواست افشاگری کند بايستی پای رهبری را هم به ميان می کشيد.

مردی از جنس مردم؟ فکر نکنم. مردی که فقط به فکر قدرت است.


نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی
:رأی بدهيد Balatarin

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]

تنها با ذكر كامل منبع ، استفاده از مطالب وبلاگ آزاد است ©