۱/۲۹/۱۳۸۹

خدمت بزرگ نیک آهنگ کوثر به جنبش سبز و واژه سبزاللهی

آخرین خبر: عکس موسوی در ماه رویت شد.

فکر کنم نیک آهنگ با ابداع واژه «سبزاللهی» بزرگ ترین خدمت را به این جنبش کرد. خودش به خوبی این واژه را در اینجا و اینجا تعریف می کند.

آقای موسوی در بخشی از آخرین سخنانشان می فرمایند:

«فکر نکنیم مردم گفته ها و اعمال ما را فراموش می کنند. مردم حتی نسبت به سرنوشت کرم ها و لاک پشتی که به فضا فرستادید،حساسند و می خواهند بپرسند نتایج تحقیقات در مورد این حیوانات بی گناه به کجا انجامید.»

یعنی یکی از دغدغه های مهم مردم در این روزها سرنوشت کرم و لاک پشتی است که به فضا فرستاده شد! بعضی از همین «سبزاللهی» ها هم پیدا می شوند و هر حرفی که از دهان رهبرشان بیرون می آید را به مثابه آیه قرآن می دانند. هر وقت هم که دهان باز می کنی می گویند که نباید تفرقه ایجاد کرد! یادتان هست بار آخری که همه دنباله روی خمینی شدند که تفرقه ایجاد نشود، چه شد؟ وقتی که رهبر جنبش را از مسئولیت مبرا کردیم تا هر حرفی که می خواهد بزند.

یا می گویند «تو که خارج نشستی خفه شو.» یکی نمی گوید چرا من نوعی خارج نشسته ام. نمی پرسند چرا هزاران جوان و دانشمند ایرانی به جای اینکه برای مملکت خودشان کار کنند و به پیشرفت آن بپردازند باید برای سازمان ها و موسسات غربی کار کنند.

آدم یاد اوایل انقلاب می افتد زمانیکه عده بسیار زیادی مهملاتی که از دهان امامشان بیرون می آمد را آیه قرآن می دانستند. یکی نبود که بنشیند فکر کند ببیند این گفتاری که بیشتر از لحاظ دستور زبان فارسی اشکالات اساسی داشت در واقع چه معنایی دارد ویا اصلاً معنایی دارد. حالا هم آقای موسوی هرجا که می رسد یک سلسله سخنان تکراری را ابراز می کند. یک عده هم به آن می چسبند. لابد اینها همان کسانی هستند که خواب و خوراک را به خودشان زهرمار می کنند، صبح تا شب جلوی کامیپیوتر می نشینند، به موسوی رأی می دهند که نکند «لیدی گاگا» در رأی گیری مجله تایم اول شود!

این آقای موسوی به غیر از سخنان قصار برای این جنبش چکار کرده؟ غیر از اینست که هربار که دهان می گشاید صدبار از امام راحلش خاطره می گوید. آیا این همان امام راحلی نیست که انقلاب را به بیراهه برد. آیا این همان امام راحلی نیست که هزاران جوان مملکت را به خاطر باورهای سیاسی شان به جوخه اعدام سپرد. آیا این همان امام راحلی نیست که همه ارکان مملکت را اسلامیزه کرد و غیره و غیره . آیا این همان امام راحلی نیست که من و ترا آواره ینگه دنیا کرد.

آقای موسوی در سخنرانی آخرشان می فرمایند که هر نفر ده تا وبلاگ بزند! که چی؟ آیا این دوای درد است؟ اطلاع رسانی سرجای خودش ولی سازمان دهی چه شد؟



نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی
:رأی بدهيد Balatarin

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]

تنها با ذكر كامل منبع ، استفاده از مطالب وبلاگ آزاد است ©