۷/۰۶/۱۳۸۶
من اُبنهای ها، ببخشيد دگرباشان را دوست دارم
خب ما يک مقوله کوتاه در مورد احمدی نژاد نوشتيم. به خيال خودمان يک سوال منطقی و اصولی کرديم. از عده بسيار قليلی که اين وبلاگ را به طور مرتب می خوانند خواستيم نور معرفت را بر من بی معرفت بپاشند. هی کامنت ها را چک کرديم، ولی هيچکس کامنت نگذاشت. می شود از اين موضوع نتيجه گرفت که خواسته اند به زبان بی زبانی بگويند «جواب ابلهان خاموشی است.» خب طوری نيست. می ريم سر موضوع بعدی.
پ.ن.: دوست تحصيلکرده ام خيلی بهتر از من موضوع را حلاجی کرده است:
کسی که از علی افشاری سئوال در مورد همجنسگرايی را پرسيد من بودم. من به قصد اینکه مسخره اش کرده باشم پرسيدم که در آينده بسيار خوبی که شما برای ایران تصور می کنيد که صدايی خاموش نخواهد ماند آيا شما خود را در این موقعيت می بينيد که به آرشام که کنار دستتان نشسته برای گرفتن حقوق اش کمک کنيد. قبل از همه اینها هم از او پرسيده بودم که از اینکه کنار آرشام نشسته چه احساسی دارد.
افشاری هم جواب منفی داد و گفت که همجنس گرايی را قبول ندارد اما قبول هم ندارد که کسی اینها را بکشد.
حالا اگر در آرشيو وبلاگ من بگرديد باز می بينيد که در اولين سخنرانی آقای گنجی در آمريکا که در دانشگاه ام آی تی اولين سئوال را در مورد حقوق همجنسگرايان را بنده از ایشون کردم و ایشون هم ناجور خراب کردند و ماجرا در وبلاگ ام هست.
بنابر این قربان خواب ديديد خير باشد
تمام این این حضرات هم من بارونی و فلان کونی و يا آنچنان که شما
لطف کرده اید و گفته اید فلان ابنه ای را هم حمايت سياسی کنند
مشکلات کونی ها و بارونی ها و ابنه ای ها حل نمی شود!
در ضمن شما با سياست بازی اش مشکل داری من هم دارم چه کار آن طرف داری که عشققش کشيده کون پسر بگذارد!
من خيلی خوب شير فهم شدم که شما چه می گوييد. اما در مطلبی که نوشتيد هم کم بی حرمتی به ابنه ای ها و کونی ها نکرده اید.
مثلاً برای خوار شمردن آقای افشاری فرض را بر این گذاشته اید که این آقا به قدری بی مروت است که نه تنها برای
رسيدن به اهداف سياسی اش از همجنسگرايان حمايت خواهد کرد بلکه شايد کونی هم داد.
"تا سر حد همخوابگی با مرد" اینجا برای خوار کردن آقای افشاری به کار گرفته شده است و نقش ديگری در متن ندارد.
اینکه دگرباش کنار دگر انديش قرار بگيرد هم به نظر بنده لزوماً مشکل نيست. اینکه اکبر گنجی بر خوردش با دگر باشی چيست بحث ديگری است.
وگرنه ما در تاريخ فلسفه اینهمه آدم کونی و بارونی دگر انديش حاشيه ای داشته ایم...در غرب و شرق هم نداريم...تا بوده و هست
آدم های بوده اند که خارج نرم های زمان و مکان باهم رابطه های جنسی و داشته اند
و این خارج از عرف بودنشان هم همه جوانب وجودی شان را تحت تاثير گذاشته است.
حالا بحث های فوکويی و این کس و شعر ها را ديگر باز نمی کنم.
اما شما در این متن يک نمه به آدم های با شرف ابنه ای بی حرمتی کرده اید که چه بسا خودشان
از این استفاده ابزاری سياسی شاکی باشند.
بارونی هم واژه ای هست که در دبيرستان های دخترانه از زمانی که دبيرستان دخترانه بوده به نوعی خاصی
از دخترهای ناز می گفتند که عاشق دختر های گردن کلف مدرسه می شدند
من و خيلی از دوستان اما واژه را کلاً به جای لزبين استفاده می کنيم.
راستش درست تاريخ واژه را هيچ کس نمی داند اما افسانه نجم آبادی گويا يک چيز های نوشته است در این باب که من نخوانده ام.
عزت زياد
علی افشاری مسئله اش در نشتین در گذار است نه در کنار همجنس گرا ها
یک نکته جالب جلسه این بود که همه شرکت کنند گان از دوستان حلقه ساسان قهرمان بودند.
یک نکته دیگر اینکه ما نفهمیدیم این چه سازمانی است که سازمان ارشا م چه سازمانی است که خود هم جنس گرا ها در ان کمتر شرکت دارند و در مجله ان تا انجا که می دانم فقط ساقی قهرمان هست که معتقد به همه گرائی است .
و اینکه چرا هر کشوری اسم خودش را عوض می کند . مگر اینکه ریگی در کفش ادم باشد .
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی
اشتراک در پستها [Atom]